چند روزی نوشت

ساخت وبلاگ

سلام دوستان عیدتون مبارک باشه

امسال موقع سال تحویل تنها سالی بود که دعایی بجز سلامتی خانوادم نداشتم

چند روزیه خیلی آرومم،خواستم امسال خودمو بسپرم دست تقدیر و بذارم هرچیزی به موقعش اگر تو سرنوشتمه اتفاق بیوفته

امسال بزرگترین چیزایی که یادگرفتم یکیش این بود که با اصرار چیزی رو به هر طریقی نخوام،اگر اتفاقی باید بیوفته میوفته

یکی دیگشم این بود که همه رو دوست داشته باشم و سعی کنم خوب باشم

شاید فردایی برای دوست داشتن و عشق ورزیدن نباشه

در کل این سیصد شصت و پنج روز یادگرفتم در لحظه زندگی کنم و انقدر نگرانی آینده رو نداشته باشم

این دوروز یکم احساس سرما خوردگی دارم که با حساسیت فصلیم قاطی شده

با اینکه یک ماهه از خونه بیرون نرفتم اما میترسم و خودمو تو اتاق قرنطینه کردم

امروز خواهرم اینا اومدن دم در خونمون که از دور مارو ببینن

من از اتاقم بیرون نرفتم و از لای در خواهرزاده هامو توی راه پله دیدم "اتاقم رو به روی در ورودیه"

امیدوارم بگذره این روزا و من بتونم کسایی که دوست دادم رو با خیال راحت بغل کنم

دکتر نوشت...
ما را در سایت دکتر نوشت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : my-memories-t بازدید : 96 تاريخ : جمعه 29 فروردين 1399 ساعت: 15:32