چند روز پیش تو برف داشتم پیاده روی میکردم و به این فکر میکردم چقدر تصویرش تو ذهنم کمرنگ شده
صدا،قیافه و حتی ناراحتی هایی که میکشیدم
همه و همش انقدر کمرنگ شده که داره کم کم تو چاله خاطراتم گم میشه
+این روزا با آقای میم دنبال یه تنوع جدیدیم
چندبار به ذهنمون رسید گربه به سرپرستی بگیریم اما حقیقتا از مو ریزیش میترسم و بخاطر همین برام سخته مسئولیت قبول کنم
نمیدونم آخرش برای حیوون خونگی اوردن به نقطه اشتراکی میرسیم یانه ولی به عروس هلندی بیشتر از هرچیزی فکر میکنم
دکتر نوشت...برچسب : نویسنده : my-memories-t بازدید : 22